بیا تو حالشو ببر

ساخت وبلاگ
امروزه کامپیوتر به ابزاری تبدیل شده که استفاده ازآن برای همه مهم است.

بیا تو حالشو ببر...
ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1391 ساعت: 14:43

سلام به وبلاگ کامپیوتر خوش آمدید.

بیا تو حالشو ببر...
ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 204 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1391 ساعت: 14:43

l

بیا تو حالشو ببر...
ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1391 ساعت: 14:38

 

روز جمعه 31 ادیبهشت 1389 ساعت 6:00 صبح راننده آمد دنبال من. عقب ماشین یک دختر خانمی نشسته بود و بابام می خواست منو جلو سوار کننه که راننده گفت که نفر بعدی نمی تواند عقب بنشیند و لذا عقب نشستم. بعد معلوم شد که این حرفش دروغ بود و اصلا در رفت و برگشت کسی را جلو سوار نکرد. لذا در طول رفت و برگشت به کاشان من بودم و مشکلی بنام دخترخانم پرحرف که با دیگر دختر کنار دستی اش سرم را خوردن.

در همین ابتدای سفر در سر پل اکباتان ماشین ما به آیینه یک پراید مالید و با سرعت به مسیر خود ادامه داد. اونقدر راننده ما عجله داشت که انگار سرآورده بود.

وقتی در استراحتگاه ابتدای جاده قم به ما صبحانه دادن من نتوانستم بخورم چون کسی نبود که بهم صبحانه بده و البته راننده هم گفته بود که در ماشین هیچ کس حق خوردن ندارد.

رفتیم قمصر در باغ گلاب گیری که من نتوانستم گلاب گیری را ببینم. بعد بعد بسمت کاشان حرکت کردیم و من خسته و عصبانی از این روز که به یک مدرسه برای صرف ناهار رفتیم. غذا را روی پایم گذاشتند اما کسی نبود که به من غذا بدهد. دنبال کسی بودم که اینکار را بکند که یکی از خانمها زحمت این کار را کشید. ساعت 3:35 بعد از ظهر به طرف ابیانه حرکت کردیم  و ساعت 5:30 رسیدیم.

در ابیانه یک امامزاه بود که بچه ها گفتن که حتما باید بریم حاجتمان را ازش بگیریم. من و دوست شهرام مبصر که نگران تاخیر بیش از حد بود رفتیم به دنبال بچه ها که زودتر برشان گردانیم  و (به شوخی بهشون گفتیم که این امامزاده حاجت نمیده بلکه کور میکنه. در این حال من خیلی تشنه بودم که دوستم گفت که بریم ماء الشعیر بخوریم. چه عجب یکی بود که من ازش درخواست کمک کنم. بعد به راهمان ادامه دادیم در راه دیوارهای بلند قرمز زنگ و دربهای قدیمی منازل بسیار زیبا بود. بالاخره به امامزاده رسیدیم و دیدیم که بچه ها رفتن توی امامزاده و حرف های ما هم فایده ای نداشت. قرار بود که ساعت 6:00  به سمت تهران حرکت کنیم که عملا ساعت 6:40 حرکت کردیم.

در جاده قم  باز راننده ما احساس خلبانی اش گل کرد و یادش رفت که ون قراضه را رانندگی میکند و سرعت بیش از حد مجاز او (حدود 140  کیلومتر در ساعت) باعث شد بزنیم به یک پراید که مقصر صد البته راننده ما بود. جلوی عوارضی قم سرنشینان پراید امدند سراغ راننده ما و با ضربه زدن به شیشه و باز کردن درب راننده، او را از ماشین کشیدند بیرون و حسابی زدند. ما با مشاهده این وضع از ترس داشتیم زهر ترک میشدیم. تا اینکه ماشین را بردند جلوی پلیس عوارضی. یکی از مامورین پلیس راه امد پیش ما و بدون هیچگونه دلداری فقط گفت این ماشین توقیف است و برای شما تاکسی میگیریم که برساندتان به منازلتان. آنجا که فهمیدیم برخلاف تبلیغات نیروی انتظامی که به در و دیوار نوشتن، پلیس دوست ما نیست. بالاخره بعد از یکساعت و نیم معطلی راننده دیگری از همسفر هایمان به کمک ما آمد و وساطت کرد تا ماشین را آزاد کردند و ما نزدیک ساعت 2:00 صبح یود که به تهران رسیدیم. آقای راننده در پایان سفر با پر رویی و وقاحت تمام به ما تاکید کرد که در مورد این قضایا با کسی صحبت نکنیم. رو رو برم به سنگ پای قزوین گفته زکی.

هرچند در کل سفر بارها خودم را لعنت کردم که چرا به این سفر امدم ولی این تجربه تلخ شاید برایم درسهایی ارزشمند نیز داشت. در عین حال باید بگم که با کمی تدبیر مدیریتی میشد جلوی این گونه وقایع را گرفت تا حال ما اینقدر گرفته نشود. علی ایحال از زحمات همه برنامه ریزان و مجریان خصوصا اقا شهرام مبصر تشکر میکنم. یا علی

بیا تو حالشو ببر...
ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 214 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1391 ساعت: 14:38

  عدم خلافی خودرو از طریق پیام کوتاه ۳۰۰۰۵۱۵۱

شما باید شماره وی ای ان رو که پشت کارت خودرو  است به این شماره پیامک کنید  ۳۰۰۰۵۱۵۱

بیا تو حالشو ببر...
ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 235 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 ساعت: 14:44

 

 

داروي سرطان

براي مشاهده روي لينك زير كليك كنيد

داروي سرطان

بیا تو حالشو ببر...
ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 183 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 ساعت: 14:44

  • دراین دنیا فقط از دو راه می توان موفق شد :  با هوش خودمان یا نادانی دیگران ( لا برویر )
  • مردم با نیمی از رنجی که برای رفتن به جهنم  تحمل می کنند می توانن به بهشت بروند  به شرط انکه راه دورست را تشخیص بدهند . ( بن جانون )
  • وقتی انسان ،پلنگی را می کشد اسمش را می گذارند  ورزش یا بیباکی یا شجاعت یا شکار  ، اما وقتی پلنگی انسان را می کشد اسمش را می گذارند توحش ودرندگی .
  • زندگی دو نیمه  است  :  نیمه اول به امید نیم دوم و نیم دوم در حسرت نیم اول .
  • اغلب اشخاص سلامتی خود را فدای پیدا کردن پول و ثروت می کنند وبعد همان ثروت را فدای بدست آوردن سلامتی می کنند .
  • بیا تو حالشو ببر...
    ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 199 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 ساعت: 14:44

    يك بنده خدايي، كنار اقيانوس قدم ميزد و زير لب، دعايي را هم زمزمه ميكرد. نگاهى به آسمان آبى و درياى لاجوردين و ساحل طلايى انداخت و گفت :
    - خدايا ! ميشود تنها آرزوى مرا بر آورده كنى ؟
    ناگاه، ابرى سياه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هياهوى رعد و برق، صدايى از عرش اعلى بگوش رسيد كه ميگفت :
    - چه آرزويى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
    مرد، سرش را به آسمان بلند كرد و ترسان و لرزان گفت :
    - اى خداى كريم ! از تو مى خواهم جاده اى بين كاليفرنيا و هاوايي بسازى تا هر وقت دلم خواست در اين جاده رانندگى كنم !
    از جانب خداى متعال ندا آمد كه :
    - اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسيار دوست ميدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده كنم، اما، هيچ ميدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هيچ ميدانى كه بايد فرمان دهم تا فرشتگانم ته ى اقيانوس آرام را آسفالت كنند ؟ هيچ ميدانى چقدر آهن و سيمان و فولاد بايد مصرف شود ؟ من همه ى اينها را مى توانم انجام بدهم، اما، آيا نمى توانى آرزوى ديگرى بكنى ؟
    مرد، مدتى به فكر فرو رفت، آنگاه گفت :
    - اى خداى من! من از كار زنان سر در نمى آورم ! ميشود بمن بفهمانى كه زنان چرا مي گريند؟ ميشود به من بفهمانى احساس درونى شان چيست ؟ اصلا ميشود به من ياد بدهى كه چگونه مى توان زنان را خوشحال كرد؟
    صدايي از جانب باريتعالى آمد كه : اى بنده من ! آن جاده اى را كه خواسته اى، دو بانده باشد يا چهار بانده؟

    عقل ما مردها در شناخت زنان به جایی قد نمی ده!

     

     

    برای دانلود کلیک کنید

    لینک کمکی دانلود

     

    لینک دانلود لالالا

     

     

    بیا تو حالشو ببر...
    ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 235 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 ساعت: 14:44

     

     

     فیس بوک http://www.facebook.com/

     

     

    مترجم انلاین گوگل

     

     

    بیا تو حالشو ببر...
    ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 259 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 ساعت: 14:44

    بیا تو حالشو ببر...
    ما را در سایت بیا تو حالشو ببر دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : مرتضی 23235 بازدید : 179 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 ساعت: 14:44